ماجرای زن گرفتن من (قسمت دوم)
خانواده نشست و شورا کرد
هر که از ره رسيد غوغا کرد
عمه میگفت دختر فاميل
خاله میگفت با کدام دليل؟!
Nik Love سراسر عاشقانه
| ||
|
خنده دار ترین وصیت نامه ایران ادامه مطلب [ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:خنده دارترین وصیت نامه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
[ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:هنگام بازدید , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین خلاصه مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه. ادامه مطلب [ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:مطالب کوتاه طنز, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. ادامه مطلب [ چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:ماجرای طنز دو دیوانه !, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
ماجرای زن گرفتن من (قسمت دوم)خانواده نشست و شورا کرد هر که از ره رسيد غوغا کرد
عمه میگفت دختر فاميل خاله میگفت با کدام دليل؟!
ادامه مطلب [ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:شعر زيبا, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
صبح هر روز مادرم غُر زد خواهرم هِی به من تلنگر زد
که بيا زن بگير آدم شو فارغ از غصّههای عالم شو
که بيا زن بگير پير شدی بینهايت بهانهگير شدی
زن نداری، عبوس و غمگينی زندگی را سياه میبينی
زن بگيری هميشه کيفوری از غم و غصّه تا ابد دوری
آسمان رنگ تازه میگيرد از تو دنيا اجازه میگيرد
شاه داماد میشوی پسرم پادشاهی کن، ای تو تاج سرم . . .
ادامه مطلب [ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:شعر زيبا, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
ادامه مطلب [ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:شعر کوتاه عاشقانه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
هی درس بخوانم بروم دانشگاه
هی کار کنم تا بشوم کار آگاه بی فایده است چون خودم میدانم تو مرتفعی و من به شدت کوتاه --------- من ساحل بیچاره اگر دریا تو سیلی خور موج میشوم تا باتو... اینگونه هزار بار ثابت کردم من خواستم عاشقی کنم اما تو... ----------- در ساحل امن عقل بودم که جنون یکدفعه مرا به داخل آب انداخت فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت عقلم نرسید و زود نفرین کردم بر آنکه در آب و آنکه قلاب انداخت. [ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:دیروز سر کلاس ادبیات یه چیزایی میگفتم نمیدونم رباعی بود غزل نیمه بود خلاصه یه چییزی بود دیگه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
به این میگن از جان گذشتگی و ایثار یک مرد ! :
. . . . . . . . . نـــظـــر فرامـــوش نــــشـــــه?!
شانس نام مستعار خداست ادامه مطلب [ دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:اس ام اس های خواندنی و جالب , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
گرفتن خلافي ماشين :30005151 ( عدد عمودي كنار كارت رو بفرستيد) گزارش اطلاع دادن تخلف تاكسي : 30004246( شماره پلاك ماشين متخلف رو بفرستيد) رهگيري نامه پستي : 2000441 (ابتدا حرف Rرا بنويسيد و بعد شماره روي رسيد پستي رو ) مشكلات شهري (شهرداري) : 3000137 اعلام نتيجه كنكور شب قبل از قرارگرفتن در سايت سنجش : 2000000 (شماره داوطلبي رو بفرستيد) با خبر شدن از اخبار انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه : 10001336 لغت نامه آريان پور : 2000444 Word-to-translate ايجاد پست در پرشين بلاگ : 300072 . . . ادامه مطلب [ دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:شماره اس ام اس های مهم و لازم کشور , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
![]() همسر من نه ز من دانش و دین می خواهد
نه سلوک خوش و حرف نمکین می خواهد نه خداجویی مردان خدا می طلبد نه فسون کاری شیطان لعین می خواهد نه چو سهراب دلیر و نه چو رستم پرزور بنده را او نه چنان و نه چنین می خواهد اسکناس صدی و پانصدی و پنجاهی صبح تا شب ز من آن ماه جبین می خواهد ادامه مطلب [ دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:در پی شوهر احمق تر, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
|
|
[ ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |