Nik Love سراسر عاشقانه
| ||
|
هی درس بخوانم بروم دانشگاه
هی کار کنم تا بشوم کار آگاه بی فایده است چون خودم میدانم تو مرتفعی و من به شدت کوتاه --------- من ساحل بیچاره اگر دریا تو سیلی خور موج میشوم تا باتو... اینگونه هزار بار ثابت کردم من خواستم عاشقی کنم اما تو... ----------- در ساحل امن عقل بودم که جنون یکدفعه مرا به داخل آب انداخت فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت عقلم نرسید و زود نفرین کردم بر آنکه در آب و آنکه قلاب انداخت. [ سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:دیروز سر کلاس ادبیات یه چیزایی میگفتم نمیدونم رباعی بود غزل نیمه بود خلاصه یه چییزی بود دیگه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
|
|
[ ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |